Feb 4, 2011

چهل سالگی

بر خلاف تعداد زیادی از اطرافیانم که معتقدند آدم از دو ساعت بعد خودش هم خبر نداره بنده از حالا حتی لحظه ی مرگم رو هم به وضوح هرچه تمام تر میبینم 2 ساعت دیگه که کشکه!! من نه رمالم نه جادوگری و تعبیر خواب بلدم نه خدا علم غیبی چیزی بهم داده !! من ایمان دارم همونطور که در رندگی من تا امروز هیچ اتفاقی خاصی نیافتاده در آینده هم قرار نیست هیچ اتفاق خاصی بیوفته !!
مجتبای 40 ساله یک مجرده آسمون جله که هنوز خونه ی باباش ور دست ننش زندگی میکنه !! یاد نگرفته جوراباشو باید بشوره و دیگه به زور دو ماه یه بار صورتشو اصلاح میکنه !! بهترین ساعات روز براش 1 شب تا 7 صبحه که بابا ننش خوابنو اینترنتش مجانی !! با اینکه روزی یه قندون قند میخوره قند خونش از همه بهتره ولی اوضاع دندوناش از همه بدتر !! یه کتابخونه پر از کتاب داره و یه قفسه پر از پر فیلم ، نصف بیشترشونو هنوز ندیده و نخونده ولی باقی رو تا حالا 10 باری دیده و خونده و لعنت میفرسه به تک تک کسایی که از 20 سال پیش فیلمها و کتاباشو بردنو دیگه نیاوردن !!
بزرگترین افتخار مجتبای 40 ساله آرشیو موسیقیشه، آرشیوی که 20 سال واسش زحمت کشیده و دونه دونه ی ترک هاشو با خوندل جمع کرده !! به هیچ کسم نشونش نمیده !! چون ضایه اس یکی بزرگترین دستاورد زندگیش در 40 سالگی این باشه !! بزرگترین سرخودگی مجتبا 7 سال عمر نازنینشه که در دانشگاه به گا داد و آخرش هم به جای فارق التحصیلی اخراج شد !! مجتبی هیچ وقت جرات نکرد به کسی بگه اخراج شده !!! برعکس یه قیافه ای شبیه ستارخان به خودش گرفتو به همه گفت که انصراف داده و خودش دانشگاهو بعده 7 سال ول کرده !!
سالی یک بار در مجامع خانوادگی شرکت میکنه و پسر دایی ها، دخنردایی ها و دختر عموهای بیشمارش رو میبینه که اونو به بچه هاشون نشون میدنو میگن "ببین اگه درساتو نخونی مثل این میشیی نگاش کن ،می خوای مثل این بشی"
هنوز حسرت اینو داره که چرا رهبر یه گروه پست راک لندنی نیست !!چرا هالیوود اینقدر دوره چرا هیچ وقت نتونست کریس مارتینو از نزدیگ بینه و موقع دیدن استیون ویلسون بالای استیج اشک توی چشماش جمع بشه !! چرا اگه یه ماه پول شارژ اینترنتشو نداشته باشه دق میکنه و چرا دیگه روی زنگ زدن به دوستای قدیمیشو نداره.
مجتبای 40 ساله هنوزم که هنوزه هیچ چیز دنیا به هیچ جاش نیست !!
............................................................................
پ.ن : این متن رو خیلی وقت پیش نوشتم و حالا که بعد مدتها خوندمش می بینم خیلی در حق 40 سالگیم نامردی کردم !! خداییش من 40 سالگی پیچیده تری خواهم داشت !! خیلی خیلی پیچیده تر و جالب تر ، بنابراین نشستمو 40 ساله پیچیده رو نوشتم !!!